چکاوک

ما آدم های کتبی پر از حرف...

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۷ ق.ظ

اسم ما را باید بگذارند آدم های کتبی! مایی که نصف بیشتر حرف های دلمان به جای بر زبان آورده شدن، با صدای تق تق کیبورد تایپ شد. مایی که هیچ گاه در دنیای واقعی جزو آن خوش سر و زبان ها و پر سر و صدا ها نبودیم و شاید در برخوردهای رو در رو آدم هایی معمولی، کم حرف و یا حتی خجالتی به حساب می آمدیم اما در تنهایی خود فردی بودیم پر ازحرف های نگفته که ترجیح می داد به جای حرف زدن، هر آنچه در ذهن دارد بنویسد ، بنویسد، بنویسد...

  • ماه بانو

جای خالی خواهر نداشته...

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۹ ب.ظ

در زندگی روزهایی بوده که با تمام وجود دلم خواسته خواهر داشته باشم. نه که ارتباطم با مادرم صمیمی نبوده باشه یا دوستی نباشه که بتونم باهاش حرف بزنم. نه... اما خب همیشه فکر کردم خواهر یه چیز دیگه ست. می دونی،  اگه الان خواهری بود که می دید من خوش خوراک، این روزا اشتهای هیچی رو ندارم و از دیدن پفک و لواشک ذوق نمی کنم، وقتی می دید مدام بهانه می گیرم و یه چیزی مثل یه تکه سنگ تو گلوم بالا و پایین میره و نفس کشیدن رو برام سخت کرده، می فهمید حتما یه چیزیم هست. می فهمید نیاز دارم به این که یه دل سیر براش از چیزایی بگم که برا هیشکی نگفتم و زارزار گریه کنم تو بغلش تا شاید حالم خوب بشه... این روز ها چقدر بیشتر از همیشه دلتنگ خواهری میشم که هیچ وقت نداشتمش...

  • ماه بانو

نخواستیم آقا نخواستیم...

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ب.ظ

عشق اگه همین احساس آلوده به انتقام و نفرتی هست که بعضی آدم ها به خوردمون میدن، همون بهتر که نباشه.

  • ماه بانو

بیماری زیر و رو کردن خاطرات گذشته...

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۲۶ ب.ظ

چه کسی گفته وایبر بد است؟ وایبر خیلی هم عالی است، درک و شعورش از خیلی آدم ها هم بیشتر است. وایبر می دانست من آدمی هستم که مرض زیر و رو کردن خاطره ها را دارم، که هر چند وقت یک بار می روم سراغ اتفاقات گذشته و تا خودم را با یاد ماجرا ها و خاطرات قدیمی خفه نکنم دست بردار نیستم. وایبر می دانست یک روز که دلم برایت تنگ شد، اما دیگر دست هیچ کداممان به هم نمی رسید، قرار است بروم سراغ آخرین مکالمه ی جدی که بینمان رد و بدل شده... که مدام خود را مقصر بدانم که مثلا اگر فلان حرف را نگفته بودم، اگر انقدر جدی حرف نزده بودم، اگر... شاید اکنون از این فاصله ها خبری نبود. وایبر همه ی این ها را می دانست و یک روز که حواسم نبود، آرشیو مکالمه مان را به طور کامل پاک کرده بود... به من حق بدهید وایبر را دوست داشته باشم.

  • ماه بانو

خانم ها نمی تونند خب...

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ
یه حسی هم هست که نمی دونم اسمش رو باید گذاشت حسادت، رقابت، "عدم توانایی برای دیدن موفقیت هم جنس" یا چی...
این حس همون عاملیه که باعث میشه خانم ها در اکثر مواقع نتونند در کار های دسته جمعی صرفا زنانه و دخترانه موفق عمل کنند...
  • ماه بانو

اگر خودم نبودم...

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۴ ق.ظ

- دوست داشتی جای کی بودی؟

+ ثریا معشوقه ی شهریار

  • ماه بانو

فراموش می کنم

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ب.ظ

میگم بعضی وقت ها بد شدن آنی آدم ها خیلی هم بد نیستا! نعمته اصلا! دیگه لازم نیست برا فراموش کردنشون خودت رو به در و دیوار بکوبی. این آدم ها با دست های خودشون گند می زنند به همه ی باورها و خاطرات خوبی که باهاشون داشتی ...

  • ماه بانو

عشق میلاد است

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۵ ق.ظ

عشق نوعی میلاد است. اگر "پس از عشق" همان انسانی باشیم که "پیش از عشق" بودیم، به این معنی است که به اندازه ی کافی دوست نداشته ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است.


*ملت عشق، الیف شافاک

  • ماه بانو

تنها یک کلمه حرف بد...

دوشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ق.ظ

فقط یک کلمه ی بد که درباره ی یک شخص بر زبان جاری می شود، می چرخد و می گردد و به طرف آدمی برمی گردد که آن را بر زبان آورده؛ آن هم در زمان و مکانی که اصلا انتظارش را ندارد.


*ملت عشق، الیف شافاک 

  • ماه بانو

بهشت همین جاست...

پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۲ ق.ظ

قاعده ی بیست و پنجم: فقط در آینده دنبال بهشت و جهنم نگرد. هر گاه بتوانیم یکی را بدون چشمداشت و حساب و کتاب و معامله دوست داشته باشیم، در اصل در بهشتیم. هر گاه با یکی منازعه کنیم و به نفرت و حسد و کین آلوده شویم، با سر به جهنم افتاده ایم.


*ملت عشق، الیف شافاک

  • ماه بانو